نمی‌دانم چرا می‌خواهم دفتر خاطرات حج را ورق بزنم، ولی حسی بهم می‌گوید با خوانندگان متن، دوباره ایام حج را احساس کن. 

شکر و سپاس به خاطر نعمت حج و دیدار خانه خدا «سرزمین وحی »، امروز نماز ظهر را کنار مسجد هتل خواندیم، از هتل که خارج می‌شوی در هر پنجاه تا چند صد متر مسجدی وجود دارد که حجاج بعضی از نمازها را آن‌جا به جماعت می‌خوانند، ما امروز نماز عصر را به مسجدالحرام رفتیم و درقسمت توسعه عبدالملک نماز خواندیم و دعای ختم قران را به همراه دعا برای کلّیّه‌ی مسلمانان و دوستان و آشنایان خواندیم و تا نماز مغرب نیز تلاوت قرآن داشتیم، همه‌ی حجاج قرآن به‌دست درحال تلاوت و یا طواف بودند. 

از نگاه کردن به کعبه سیر نمی‌شوی، سبحان الله هیچ‌گونه تکبّر و غرور در کعبه معنی ندارد. فقیر و غنی مثل هم یکدست لباس پوشیده‌اند، و رو به یک قبله مانده‌اند. 

نماز مغرب به امامت استاد سدیس خوانده شد. حجاج با صدای دلنشینش اشکباران شدند، باران رحمت الهی هم نم نم شروع به باریدن کرد و نسیمی خنک نمازگزاران را نوازش می‌کرد. 

نماز به پایان می‌رسد و اکثراً بعد از هر نماز، نماز میّت نیز خوانده می‌شد. هر لحظه به فکر مرگ و وداع از دنیا! و امّا ... ای حاجی بیاد بیاور پا در جای پای چه کسی گذاشته‌ای، آمده‌ای پیمان ببندی، درست شوی و قول بدهی که ساخته شوی، پس برای درست شدن و نو شدن و دیگر‌گون شدن باید بشکنی .. تهی شوی ... آری پا در جای پای محمّد امین گذاشته‌ای، محمّدی که الگو و اسوه‌ی سه گروه یهودیان، مسیحیان و مشرکان بود.

بله هنوز پیامبر نشده بود ولی وارسته بود، به یاد بیاور که خداوند درآیه‌ی ۱۵۹ سوره‌ی آل عمران در قرآن می‌فرماید: ای رسول! «فبما رحمةٍ من الله لنت لهم ...» به سبب رحمت پروردگارت نرم شدی .با آن‌ها، اگر بد اخلاق و سنگ‌دل بودی حتماً متفّرق می‌شدند از اطرافت و پراکنده می‌شدند ... عفو، گذشت و مدارا با مردم و توکّل بر خدا، پس از مشورت، از خصوصیات بارز محبوبت رسول الله بود پس بیندیش تو کجا قرار گرفته‌ای؟ 

آری! از هم‌نشینت رنجیده‌ای؟ ملالی نیست، تو بشری! آمده‌ای ساخته شوی، پیش‌دستی کن، معذرت بخواه، به عیادت رفیق برو و دستگیری کن، زیرا در حال امتحان هستی، از منیّت بیرون بیا، برای همگان و خودت طلب مغفرت کن، چهره عبوس مگردان. خداوند از درون تک تک اطرافیانت به تو نظاره می‌کند تو می‌توانی حاجی، تو می‌توانی ... 

ادامه دارد...